%0 Journal Article %T دلوز و نظریه برنامه‌‌ریزی معاصر: نه دولت و نه آنارشیسم سنتی %J معماری و شهرسازی آرمان شهر %I دکتر مصطفی بهزادفر %Z 2008-5079 %A رحیمی, حجت اله %A رحیمی, حسن %D 2022 %\ 05/22/2022 %V 15 %N 38 %P 235-246 %! دلوز و نظریه برنامه‌‌ریزی معاصر: نه دولت و نه آنارشیسم سنتی %K دلوز %K توهم %K شناخت %K کنش %K سیاست میل %R 10.22034/aaud.2022.220148.2133 %X یکی از فلسفه‌‌هایی که در سال‌‌های اخیر در قالب نظریه برنامه‌‌ریزی پساساختارگرایی با اقبال برنامه‌‌ریزان شهری مواجه شده است، نظریه برنامه‌‌ریزی دلوزی است. نحوه مواجهه نظریه برنامه‌‌ریزی شهری با فلسفه دلوز را می‌‌توان در قالب دو الگوی زیر طبقه‌‌بندی کرد. در یک ‌‌سوی، برنامه‌‌ریزانی مانند ژان هیلیر قرار دارند که این فلسفه را بر اساس دیدگاه گام به گام، اصلاح‌‌طلبانه و برنامه‌‌ریزی دولتی پیگیری می‌‌کنند. در سوی دیگر، برنامه‌‌ریزانی مانند پورسل قرار دارند که با تأکید بر جنبه‌‌‌‌های آنارشیستی در فلسفه دلوز استدلال می‌‌کنند که رویکرد دلوزی قابل کاربرد در چارچوب برنامه‌‌ریزی دولت‌‌محور نیست. نوشتار حاضر استدلال کرد که آنچه دیدگاه‌‌های هیلیر و پورسل را درباره به کارگیری فلسفه دلوز در نظریه برنامه‌‌ریزی شهری ناکافی نشان می‌‌دهد، عدم توجه آن‌‌ها به نظریه شناخت دلوز و مفاهیم کنش و میل در فلسفه او است. اگر چه دلوز شبکه گسترده‌‌ای از مفاهیم را برای تحلیل مناسبات اجتماعی سرمایه‌‌داری ارائه می‌‌کند که می‌‌توانند برای تحلیل این مناسبات مفید باشد، اما اگر نظریه‌‌ برنامه‌‌ریزی را نظریه‌‌ای بدانیم که الزاماً با کنش مرتبط است و صرفاً به تحلیل محدود نمی‌‌شود، در آن صورت نقطه اتکاء یک نظریه برنامه‌‌ریزی دلوزی باید مفهوم میل و سیاست میل باشد. سیاست میل، بر خلاف دیدگاه هیلیر، هرگز اصلاح‌‌طلبانه، دولتی و تدریجی نیست، بلکه میل نیرویی انقلابی و انفجاری است. هم‌‌چنین سیاست میل، بر خلاف نظر پورسل، هرگز به ‌‌سوی تولید سوژه‌‌های باثبات و عقلانی جهت‌‌گیری نمی‌‌شود تا سپس یک نظم اجتماعی و خانوادگی مبتنی بر تعاون را با اتکاء به این سوژه‌‌ها مستقر کند، بلکه میل به ‌‌سبب ماهیّت آفرینش‌‌گری خود همواره فرم‌‌های اجتماعی را تخریب می‌‌کند. %U https://www.armanshahrjournal.com/article_152339_8355f5c3722c5c80e11dfcdaf9debaa1.pdf