2024-03-28T15:22:47Z
https://www.armanshahrjournal.com/?_action=export&rf=summon&issue=14277
Armanshahr Architecture & Urban Development
Quarterly Publication
2008-5079
2008-5079
1398
12
29
همنشینی الگوها در معماری خانههای تاریخی، مورد مطالعاتی: خانه صادقی (لاهیجان)
مینو
خاکپور
فاطمه
کاتب
معماری بومی گیلان، پیش از ظهور قاجاریه، با رویکردی کاملاً اقلیمی، بر این پهنه جغرافیایی سیطره داشت. با ورود معماری قاجاری که خود، تلفیقی از معماری وارداتی و معماری سبکی قبل از آن بود روشهای موجود که سالها پابرجا مانده بود به سرعت دچار دگرگونی شد. آنچه بسیار مهم جلوه مینماید این است که معمار گیلانی در تلاطم ورود الگوهای جدید تا چه اندازه با بازجستن عناصر بومی در ساخت بنا، به ماندگاری رویکرد اقلیمی معماری بومی گیلان، یاری رسانده است. به عبارت دیگر در معماری، عوامل اقلیمی بومی و عناصر وارداتی در ساخت بنا چگونه و تا چه اندازه بر بنا تأثیر گذاشتهاند. سؤال اصلی که پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به آن برآمده این است که: چگونه همنشینی الگوها میتواند سبب انطباق ترکیب نهایی معماری با نیازهای ساکنین یک بنا شد؟ اهمیت پرداخت به موضوع، در مستندسازی بناهای تاریخی بروز و ظهور می نماید که خود مقدمهای برضرورت صیانت از آثار کهن و با ارزش معماری این مرز و بوم و نیز تطابق آن با معماری امروز منطقه، در جهت دستیابی به الگوهای پایدار در ساخت و ساز است. از مهمترین یافتههای این مطالعه میتوان به تلفیق دو رویکرد اقلیمی و سبکی در معماری خانه صادقی اشاره نمود؛ چنان که با نگاهی به عوامل موجود در این بنا، ظاهراً معمار خانههای شهری گیلان، به جای تأثیرپذیری کامل از نوعی معماری که برای طبقه اعیان، نشانههای فراوانی از تظاهر به تمول و تفاخر داشت؛ تصمیم به تلفیق معماری اقلیمی گیلان و معماری وارداتی گرفته است
Gilan’s architecture
Safavid architecture
Qajar Architecture
Sadeqi’s historical house
2020
02
20
1
15
https://www.armanshahrjournal.com/article_102360_a08e59669d7fe6da990adb00ecefb7ef.pdf
Armanshahr Architecture & Urban Development
Quarterly Publication
2008-5079
2008-5079
1398
12
29
بازنمایی اطلاعات در فضاهای خارجی بزرگ- مقیاس با استفاده از چارچوبهای مرجع
نرگس
دهقان
چارچوبهای مرجع، نحوه شکلگیری دانش ساماندهی اشیاء در محیط را بر اساس حرکت فیزیکی شخص و یا شرایط محیطی که بازنمایی در آنجا اتفاق میافتد، نشان میدهد. این مقاله، شکلگیری چارچوبهای مرجع در حافظه برای بازنمایی ساختار فضایی محیطهای خارجی با مقیاس بزرگ را به علت کمتر پرداخته شدن در پیشینه پژوهش، عدم توجه به مقیاس فضاهای شکلگیری چارچوبهای مرجع و نیز فقدان اعتبار اکولوژیکی در سایر پژوهشها بررسی میکند. بدین منظور برای تغییر مقیاس محیط و نیز اهداف اشارهای از دو نوع آزمون در این مقاله استفادهشده است. در یک آزمون، شرکتکنندگان آشنا و ناآشنا، با موقعیتهای سه گروه سهتایی ساختمان با کمک راه رفتن در مسیری که هر گروه را در برمیگیرد، آشنا میشوند. سپس به آنها نقشههایی با بازنمایی این گروههای سهتایی در پنج جهتگیری متفاوت نشان داده میشود (از 0 تا 180 درجه) و آنها قضاوت میکنند که آیا هر گروه سهتایی بهدرستی بر اساس موقعیتهای نسبی میان ساختمانها ارائهشده است یا خیر. در آزمونی دیگر، شرکتکنندگان با موقعیت هشت شیء ناشناخته در محیطی پیادهمحور آشنا میشوند و در دو مسیر از قبل برنامهریزیشده و محاط در آنجا (مسیر همتراز با لبه پیادهرو و دیگری غیرهمتراز با زاویه 45 درجه)، حرکت میکنند. پس از آن شرکتکنندگان با اشاره به اشیاء بهعنوان هدف، از حافظهشان استفاده میکنند. در هردو آزمون، دقت اشاره و زمان تأخیر به سؤالات آزمونگران متغیرهای وابسته تحقیق هستند. نتایج نشان میدهد که موقعیتهای ساختمانهای ناآشنا از لحاظ ذهنی بهصورت چارچوبهای مرجع خودمدار بازنمایی میشود و زمانی چارچوب مرجع دیگرمدار به کمک محیط تعریف میشود، که محیط آشنا باشد و در سیر آشنا شدن انسانها با محیط بازنمایی نیز به سمت دیگرمداری سوق مییابد. از طرف دیگر، موقعیتهای اشیاء در محیطهای منظم و شاخص بهصورت ذهنی، بهواسطه محیط (چارچوب زمینمدار) بازنمایی، اما بر اساس تجربه خودمدار انتخاب میشوند
reference frame
egocentric
allocentric
Representation
large-scale outdoor space
2020
02
20
17
30
https://www.armanshahrjournal.com/article_102361_04a09d5472d370e92142c1bf6224854b.pdf
Armanshahr Architecture & Urban Development
Quarterly Publication
2008-5079
2008-5079
1398
12
29
تأثیر بهکارگیری آموزش انتقادی در درس طراحی معماری بر انگیزش تحصیلی دانشجویان طرح معماری یک کارشناسیارشد
سهراب
سردشتی
فرهنگ
مظفر
مینو
شفایی
انتخاب بهینهترین شیوه آموزش همگام با هدف و زمینه موضوعی که آموزش داده میشود یکی از مسائلی است که در چند دهه گذشته مورد بررسی بسیاری از پژوهشگران رشتههای مختلف قرار گرفته است. یکی از این مقولهها، بحث در چگونگی بهکارگیری شیوه آموزش انتقادی، بهعنوان یکی از یادگیرنده محورترین شیوههای آموزشی است که بین دانشجویان و استاد، روابط نه بر اساس انتقال یکطرفه اطلاعات بلکه براساس تغییر در ساختار قدرت و تبادل همه جانبه اطلاعات بنا نهاده شده است. همخوانی این شیوه آموزشی مسئله محور با جوهره محیطهای یادگیری کارگاههای معماری، امکان بهکارگیری این روش آموزشی در کارگاه معماری طرح یک کارشناسیارشد را متبادر نمود. بر این مبنا، پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر روش مذکور بر میزان انگیزش دانشجویان معماری در دروس عملی طراحی شد. دانشجویان طرح یک کارشناسیارشد در دانشگاه آزاد گرگان بهعنوان مورد مطالعاتی پژوهش انتخاب شدند. فرضیه پژوهش این بود که تأثیر آموزش انتقادی بر ایجاد انگیزش درونی در میان دانشجویان معماری در دروس طرح معنادار است. روش تحقیق حاضر توصیفی و روش تجزیه و تحلیل آمار، استنباطی بوده است. برای سنجش و مقایسه میزان انگیزش دانشجویان در دو حالت آموزش معمول و انتقادی از پرسشنامه استاندارد شده محیطهای یادگیری حمایتگر دسی و رایان1 استفاده شد. این پرسشنامه بر مبنای نظریه انگیزش درونی دسی و رایان که سه معیار «خودمختاری»، «احساس کفایت» و «احساس تعلق» را در رشد انگیزش درونی اساسی میداند و مدل مفهومی تحقیق حاضر نیز بر مبنای آنها تدوین و طراحی شده است. از آزمون T دو نمونه مستقل و با استفاده از نرمافزار SPSS برای مقایسه این دو روش در نمونه مورد مطالعه استفاده شده است. نتایج نشان دادند که روش آموزش انتقادی بهطور قابل توجهی نسبت به روش معمول استاد- محور سطح بیشتری از انگیزش را در دانشجویان پدید میآورد
Critical Pedagogy
intrinsic motivation
Autonomy
Architectural Design Course
2020
02
20
31
43
https://www.armanshahrjournal.com/article_102362_6c94e7e2cf37c316b685a6ccf5d7b649.pdf
Armanshahr Architecture & Urban Development
Quarterly Publication
2008-5079
2008-5079
1398
12
29
تبیین نشانهشناختی رمزگان در روشهای بازنمایی معماری
سید مجتبی
شجاعی
مهرداد
متین
در نشانهشناسی از مفهوم بازنمایی بهعنوان راهی برای ارزیابی معنای نهفته در متون یاد میشود. امروزه استفاده از بازنمایی معماری بهعنوان یک مفهوم محوری در ساخت واقعیت همچون استفاده از نقشهها و اسکیسها بسیار مرسوم است. آنچه واضح است ایناستکه بازنمایی معماری روشهای خود را در نظم و معنا بخشیدن به نشانهها یافتهاست؛ لذا برای معناکاوی آنها در متون معماری، میباید از مفاهیمی که درک بازنمایی را آسانتر میکنند؛ استفاده نمود. مفهوم رمزگان با چارچوبمندکردن نشانهها، آنها را به یک نظام معنادار تبدیل میکند و بههمین جهت در جستار حاضر در کنار مفهوم بازنمایی آورده شدهاست. روش تحقیق نیز در بازنماییهای معماری، میباید توسط یک روش پژوهش کیفی آمیخته، قبض و بسط داده شده و نظام معنایی آنها رمزگشایی شود. بدین منظور تبیین نشانهشناختی انواع بازنماییهای معماری بر اساس رابطه میان رمزگان آنها بهعنوان مسأله اصلی این جستار درنظر گرفته شدهاست. در این راستا با هدف شناخت تفاوتهای اساسی میان انواع بازنمایی معماری، سه نقش کلی برای آنها فرض شده سپس در بخش تحلیلی با رویکردی تفسیری و ساختگرا، جداول قیاسی ازآمیختن بازنماییها و رمزگان معماری بر پایه فرضیهها، شکل میگیرند. بدین ترتیب تفاسیر بهدست آمده میتوانند ظرفیتهای بازنمایی معماری را خصوصاً در حوزه معانی ضمنی معماری، ارتقاء دهند. در نتیجه میتوان اظهارکرد که نشانهشناسی، بازنماییهای معماری را بهعنوان یک رسانه تولید شکل و معنا تبیین میکند. سه اصل تقابل و ترتیب زمانی، مشابهت ظاهری و مجاورت مکانی و همچنین تأثیر از متون مرتبط دیگر بهعنوان مهمترین دلالتهای ضمنی در شکلگیری بازنمایی معماری مورد نظر قرار گرفته و هرکدام بهترتیب میان انواع رمزگانهای معماری ارتباطات معنایی جدیدی ایجاد میکنند
architectural representation
Architectural Codes
semantics
2020
02
20
45
63
https://www.armanshahrjournal.com/article_102364_ecff9092b9f5228628468f4d4ad0b936.pdf
Armanshahr Architecture & Urban Development
Quarterly Publication
2008-5079
2008-5079
1398
12
29
سامانههای نوری طبیعی ارگونومیک در موزههای هنری
مهسا
شهپرنیا
نیلوفر
نیکقدم
عرضه آثار عملکرد اولیه و قابلیت دیدن و لذت بردن از بازدید عملکرد متعالی موزههایی با محوریت نمایش آثار هنری است. بر این اساس، استفاده از نور بهعنوان عامل بنیادین ادراک بینایی یکی از راههای ارتقاء عملکرد موزه و لذتبخش کردن فضا برای انسان است. لذا پرداختن به چگونگی امکان تحقق نورپردازی ارگونومی بهعنوان دانشی انسانمحور در قالب سامانههای نوری طبیعی بهعنوان کاملترین طیف نور میتواند گامی مؤثر در بهبود عملکرد موزههای هنری1 تلقی شود. این پژوهش بر پایه فرضیهای مبنی بر کاربرد ارگونومی در نورپردازی موزههای هنری و پرسشی کاربردی متکی بر استخراج سامانههای نوری طبیعی ارگونومیک در این موزهها پیریزی شده است. این نوشتار پژوهشی کیفی با هدفی کاربردی- توسعهای است که مطالعات پایه در آن به صورت کتابخانهای و پردازش دادهها به روش تحلیل محتوای توصیفی ـ تطبیقی بر اساس اطلاعات متنی مستخرج صورت گرفته است. علاوه بر آن به جهت بررسی دقیقتر کاربرد متقابل دو به دوی مؤلفههای مطرح شده در ادبیات پژوهش تکنیک کاربردی SWOT و نیز نرمافزاری مرتبط با بررسی اصول نورپردازی ارگونومی جهت تدقیق نتیجه در بخش یافتهها به کار رفته است. سامانههای نوری طبیعی سقفی جهت نورپردازی در فضای موزههای هنری مناسبتر از سامانههای دیواری است. بررسی دقیقتر سامانههای متداول در موزهها نشان میدهد سامانه فتوولتائیک و سپس سپر نوری مناسبترین سامانه برای نورپردازی طبیعی در موزه است و در ردههای بعد لولههای نوری و تاقچه نوری قرار میگیرد. تحقق شاخصهای بصری نورپردازی ارگونومیک متکی بر کیفیت بالای نور طبیعی، کیفیتی مطلوب در نگریستن به آثار هنری است. در بهینهترین شرایط ترکیب سامانه فتوولتائیک با سپر نوری میتواند موجب توزیع مناسب نور ضمن کنترل بیشتر خیرگی، درخشندگی، سایهاندازی و کنتراست در موزههای هنری شود؛ در این روند در نظر گرفتن نورگیرهای دیواری جهت تأمین ارتباط دیداری درون و بیرون و منظرهپردازی امری مناسب تلقی میشود
Museum of Artworks
Ergonomic Lighting
Natural Lighting
Natural–Solar Lighting Systems
2020
02
20
65
80
https://www.armanshahrjournal.com/article_102366_53b1c7b7dea7ee279b1c2be0418ba036.pdf
Armanshahr Architecture & Urban Development
Quarterly Publication
2008-5079
2008-5079
1398
12
29
مطالعه تطبیقی کارکردهای تمثیل با رویکرد بیان معنا در معماری ایرانی
سمیه
صدری کیا
محمدرضا
بمانیان
حسن علی
پورمند
پدیدههای موجود در عالم مراتب مختلفی از مادی تا معنایی دارند که به صورت ظاهر و باطن یا «صورت» و «معنا» شناخته شده و بر اساس جهانبینی افراد ادراک میشوند. در معماری نیز آثار کالبدی، محل تجلی معانی در سطوح مختلف میباشند. بنابراین آنچه که اهمیت ویژهای دارد، کسب آگاهی نسبت به چگونگی بیان معانی برای طراحان میباشد. شیوههای مختلفی برای انتقال معنا در حوزههای ادبی و هنری وجود دارد که تمثیل بهعنوان یکی از این روشها مطرح است. هدف این مقاله تبیین نقش تمثیل و کاربست آن در آثار معماری میباشد. به این منظور به ویژگیهای مفهومی و ساختاری تمثیل در سایر حوزهها پرداخته شدهاست تا با مطالعهای تطبیقی، خلأ نظری و معرفتی کاربرد آن در زمینه معماری پر شود و راه برای خلق آثار معماری فاخر و درک معانی مستتر در کالبدهای موجود هموارتر شود. این مقاله که به روش توصیفی، تحلیلی و با رویکرد کیفی انجام یافته؛ به بررسی تطبیقی نحوه کاربرد تمثیل در ادبیات، هنر و معماری پرداخته است تا به پرسش اصلی درباره چگونگی نقش و کاربرد تمثیل در بیان معنا پاسخ دهد. نتایج تحلیلها نشان داد که تمثیل، از طریق محسوس نمودن مفاهیم ذهنی، نقش مهمی در ادراکپذیر نمودن معنا در سطوح مختلف دارد. تمثیل در آثار معماری نیز با استفاده از تصاویر عینی، تصویری ذهنی از مفاهیم، در اندیشه مخاطب ایجاد میکند که اثری ماندگار در ذهن خواهد داشت. همچنین یافتهها حاکی از آن است که تمثیل با نقشی متمایز از نمادها و نشانهها، که کارکرد انتزاعیتری دارند، با عینیتبخشی و تصویرسازی مفاهیم عمیق و با داشتن قابلیت مهم «استدلالپذیری» سبب درک معانی با بهکارگیری قوه عقل میشود. مهمترین تمثیلهای به کار رفته در معماری ایرانی، اصل توحید را به مثابه بالاترین مرتبه حقیقت و معنا بیان میکنند
Meaning
allegory
Architecture
2020
02
20
81
98
https://www.armanshahrjournal.com/article_102367_2800cafe6c7fff1b3015c2b71efb2e98.pdf
Armanshahr Architecture & Urban Development
Quarterly Publication
2008-5079
2008-5079
1398
12
29
نقش تزیینات در بازیابی هویت ایرانی– اسلامی در جدارههای شهری مورد مطالعاتی: راسته تاریخی بالا و پایین خیابان شهر مشهد
مریم
طلایی
مجتبی
انصاری
فاطمه
درج ور
در ایران به دلیل تقابلی که در دهههای اخیر بین سنتهای ایرانی، فرهنگ اسلامی و مدرنیته شدن پدید آمد همواره این پرسش مطرح بوده است که جایگاه فرهنگ بومی و ارزشهای دینی ما کجاست و معماری و شهرسازی که مصداق بارز تجلی این ارزشها هستند چگونه باید عمل کنند؟ در این بین نقش نماهای شهری بهعنوان بخشی از منظر شهری که منتقل کننده مفاهیم فرهنگی و تحکیم هویت شهری میباشند و نیز تزیینات اسلامی که در گذشته جزیی جداییناپذیر از کالبد شهر و معماری بوده است، بسیار حائز اهمیت است. این جستار بر آن است تا با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، بر اساس مطالعات میدانی به صورت مشاهده مستقیم و حضور نگارندگان در بالا و پایین خیابان و مبتنی بر مطالعات اسنادی و مرور متون و منابع تاریخی و تجارب و تحلیل آنها، به بررسی جایگاه تزیینات اسلامی در نماهای شهری با استفاده از روش تطبیقی- مقایسهای بپردازد و نقش آنها را در تقویت هویت ایرانی- اسلامی مورد مداقه قرار دهد. در این بین جدارههای تاریخی بالا و پایین خیابان در انطباق با مبانی نظری پژوهش مورد بررسی قرار گرفت و از نظر رنگ، مصالح، نوع تزیین و مکان کاربرد طبقهبندی شدند سپس نقش این جدارهها بر مبنای شاخصهای فرهنگ اسلامی اعم از اعتقادی، زندگی اجتماعی، ارزشهای بومی در تحکیم هویت ایرانی- اسلامی مورد مداقه قرار گرفت. از ارزیابی مطالعات حاصله نتیجه میشود که تزیینات جدارههای مذکور که تماماً دو طبقه و با خط آسمانی نسبتاً صاف هستند، از تزیینات هندسی کاشیکاری معرق و معقلی به همراه آجرکاری بهطور عمده در بخش بالایی استفاده شده است و این تزیینات ایرانی- اسلامی نقش قابل توجهی در احیای ابعاد مختلف ارزشهای فرهنگ اسلامی در جدارهها و منظر شهری دارند
ornaments
Iranian-Islamic Identity
Urban Facades
cityscape
Bala and Paein khiaban
2020
02
20
99
112
https://www.armanshahrjournal.com/article_102368_b1ac96f87db794debd7cad05b80b3954.pdf
Armanshahr Architecture & Urban Development
Quarterly Publication
2008-5079
2008-5079
1398
12
29
بررسی اثر عوامل محیطی بر بهرهوری کارکنان در فضاهای اداری، مورد مطالعاتی: حوزه فناوری اطلاعات و تجارت الکترونیک کشور
هانیه
عزیزی
ایمان
تازیکه لمسکی
افزایش بهرهوری و تعامل بین کارکنان از مهمترین اهدافی است که در مرحله طراحی فضاهای اداری از آن صحبت میشود. بخش اعظم تحقیقاتی که به ارتباط بین فضاهای اداری و بهرهوری میپردازند به شرایط فیزیکی محل کار توجه دارند؛ ولی در بررسی عوامل مؤثر بر بهرهوری در فضاهای اداری باید متغیرهایی را مورد بررسی قرار داد که هم نماینده محیط فیزیکی و هم نشاندهنده محیط رفتاری باشند. تحقیقات نشان دادهاند که بهبود شرایط فیزیکی (چیدمان و آسایش) و رفتاری (تعامل و تمرکز) محیط کار، باعث افزایش بهرهوری میشود. مهمترین هدف این پژوهش، درک بهتری از روابط بین این متغیرها از طریق پرسشنامه است تا اثر عوامل محیطی بر بهرهوری در فضاهای اداری مورد بررسی دقیقتری قرار گیرد. همچنین اثر جنسیت، مدرک تحصیلی و موقعیت شغلی کارکنان بر میزان تأثیر این متغیرها بر بهرهوری نیز مورد مطالعه قرار میگیرد. پرسشنامه شامل چهار بخش اصلی «اطلاعات شخصی و عمومی کارکنان و محیط کار»، «الگوهای کاری»، «متغیرهای طراحی» و «بهرهوری خوداظهاری» میباشد. بر طبق دادههای به دست آمده، که از 384 پاسخدهنده از 10 شرکت فعال در حوزه فناوری اطلاعات کشور جمعآوری شدهاند، به ترتیب چهار متغیر تمرکز، آسایش، تعامل و چیدمان از مهمترین فاکتورهای طراحی مؤثر بر بهرهوری کارکنان در فضاهای اداری میباشند. تحلیل دادهها نشان داد که آسایش و تعامل برای زنها بیشتر از مردها تأثیرگذار است. همچنین مشخص شد که مدرک تحصیلی کارکنان بر میزان تأثیرگذاری متغیرهای طراحی بر بهرهوری آنان مؤثر است در حالیکه موقعیت شغلی آنها چنین اثری ندارد
Environmental Factors
Staff Productivity
Office Spaces
2020
02
20
113
124
https://www.armanshahrjournal.com/article_102363_58421f2437c925068c1e38eb64d64d53.pdf
Armanshahr Architecture & Urban Development
Quarterly Publication
2008-5079
2008-5079
1398
12
29
واکاوی اولویتهای مهارتی نظام آموزشی دوره کارشناسی معماری (مقایسه تطبیقی در ده دانشکده معماری تراز اول ایران و جهان)
علی
عسگری
سید محمدرضا
نصیر سلامی
حسین
سلطان زاده
هاشم
هاشم نژاد شیرازی
آموزش معماری همانند سایر حوزههای آموزش، پس از پیدایش بارها دستخوش تحولات و بازنگریهای مختلف شده و در این روند، دیدگاههای تصمیمسازان این عرصه به دلیل تأثیرگذاری بر روند شکلدهی محیطها و سیستمهای آموزشی و پرورشی نقش بس مؤثری داشته است. در نظامهای گوناگون آموزشی، همواره نقاط ابهامی در خصوص مدت زمان لازم برای گذراندن دورههای فراگیری، مبنای انتخاب دروس ارائه شده و نوع مهارتهای مورد آموزش وجود داشته است. در مقاله پیش رو، تلاش بر این بود که با بررسی ویژگی نظامهای آموزشی مختلف در سطح دنیا و کشور، الگویی بهینه و راهبردی منسجم برای آموزش معماری ارائه شود تا بدین طریق دانشجویان معماری از پرورشی کارا و هدفمند برخوردار شوند. بر این اساس با اتخاذ روش همبستگی، به صورت وابسته و ترکیبی با نگاهی علّی و رویکردی نظاممند نسبت به آموزش معماری، آن را بهعنوان نظامی مدنظر قرار داده که از طریق نظریه عمومی سیستمها قابل بررسی، تجزیه و تحلیل است. در انتها، تحلیل اولویت مهارتها حاکی از این بود که «انعطاف پذیری» بهعنوان ویژهترین خصوصیت شرح دروس رشته معماری در سطح دنیا شناخته شده است. این مسأله که خود در دو حوزه «انعطاف در دروس انتخابی» و «انعطاف در موضوع طرح دروس طراحی معماری» قابل اعمال است؛ مبتنی بر شیوه ارزیابی و انتخاب دروس وابسته به استعدادهای دانشجویان میباشد. نتایج حاصل گویای این مهم بوده که این امر در نظام آموزش معماری ایران مورد غفلت واقع شده است
Architecture Education System
Skill Priorities
flexibility
2020
02
20
125
140
https://www.armanshahrjournal.com/article_102369_aa958f7e72c8285171eca3d6c1e056d7.pdf
Armanshahr Architecture & Urban Development
Quarterly Publication
2008-5079
2008-5079
1398
12
29
شکلدهی به فضاهای متروکه شهر گنبدکاوس
بابک
فدائی
علی
امامی
امروزه در شهرهای کشورمان کمتر شاهد مکانهای شهری مناسب برای مردم میباشیم و همچنین فضاهای بلااستفاده و متروکه در اراضی شهری که کاربری و معنای مشخصی بر آنها حاکم نیست، بسیار به چشم میآیند. هدف اصلی این پژوهش، به وجود آوردن و شکلدهی به مکانهای شهری میباشد که امروزه با نادیده گرفتن ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و هویتی در عرصه عمومی شهر و عدم توجه به ارتقای کیفیتهای محیطی، ارتباطات، جابجاییهای شهری و تأکید ادراک ذهنی طراحان، از بین رفته است. در این راستا، تدوین یک چارچوب نظری و معرفی مؤلفههای سازنده شکلدهی به مکان (بهعنوان یک مفهوم امروزی) با تکیه بر اسناد و مطالعات گذشتگان صورت گرفت. سپس محققین با بررسی و تحقیقات میدانی به شناخت شهر و در ادامه محدودههای موردنظر (پنج سایت پیشنهادی از زمینهای متروکه) رسیدند. بعد از آن پرسشنامهای با محتوای مؤلفههای شکلدهی به مکان و متغیرهای اثرگذار بر آن طراحی و تعداد 405 برگ میان کسبه و آگاهان محلی اطراف محدوده موردهای مطالعاتی انتخاب شده، توزیع شد. برای تحلیل دادهها نیز از نرمافزار آماری SPSS جهت ارزیابی میزان اثرگذاری معیارهای مورد نظر استفاده شد. نتایج نشان میدهند در شهرستان گنبدکاوس در اکثر سایتهای مورد مطالعه، ساکنان این مناطق از مسیر رفت وآمد خود (جدارهها، پیادهرو و فضای سبز)، همچنین نبود مبلمان شهری مناسب و در نهایت از امکاناتی برای تفریح و گذران اوقات فراغت خود با مشکل رو به رو میباشند و بهتر است از مبلمان و المانهای شهری مناسب به همراه نورپردازی (جهت استفاده توامان در شب و روز) و مصالح متناسب با محیط در فضای شهری استفاده شود. در نهایت در بخش نتایج، پیشنهاداتی عملی برای هر یک از سایتها ارائه شده است
Place-shaping
Urban Space
Gonbad Kavoos City
2020
02
20
141
152
https://www.armanshahrjournal.com/article_102370_b19aa76202ca59c520968f2ab4aac4b0.pdf
Armanshahr Architecture & Urban Development
Quarterly Publication
2008-5079
2008-5079
1398
12
29
بررسی نقش محیط کالبدی معماری بر درمان اختلال اوتیسم در کودکان 4 تا 10 سال در شهر ارومیه
مهروش
کاظمی شیشوان
سپیده
شریف خواچه پاشا
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر مؤلفههای محیط کالبدی معماری بر درمان اختلال اوتیسم در کودکان 4 تا 10 سال انجام گرفته است. با اعمال طرح نیمه آزمایشی از میان مراجعهکنندگان به مرکز بهزیستی استان آذربایجان غربی در شهر ارومیه، 24 نفر انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه 12 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابتدا از هر گروه توسط پرسشنامه کانرز، فرم والدین، پیشآزمون گرفته شد و پس از اعمال تغییراتی در محیط کالبدی منزل و فضای آموزشی کودکان گروه آزمایش و انجام توصیههایی در این راستا توسط والدین و مربی کودک، حدود 6 هفته بعد، از هر دو گروه پسآزمون گرفته شد و نتایج با استفاده از تحلیل کواریانس توسط نرم افزار spss18 تحلیل شد، یافتههای تحقیق نشان داد که استفاده از نور طبیعی، داشتن ارتباط بصری و شنیداری با فضای بیرون از خانه و داشتن دید به طبیعت از طریق پنجره اتاق کودک، اثر مثبت استفاده از طیف رنگهای صورتی و بنفش، اختصاص فضای کافی برای پرداختن به فعالیت فیزیکی، ترغیب کودک به انجام فعالیت و تکالیف درسی خود در فضای طبیعی و باز و نیز پرداختن به بازیهای هدفمند در محیط طبیعی و سبز خارج از منزل، وجود گیاهان و بوتههای کوچک در داخل حیاط ساختمان و امکان ارتباط کودک با آنان میتواند باعث کاهش معنیدار شدت علایم ads میشود. با توجه به تفاوت معنی دار این گروههای آزمایش و کنترل میتوان اذعان داشت طراحی صحیح مسکن و فصاهای آموزشی و اهمیت دادن به کیفیت فضاها، ممکن است به کاهش نشانههای اختلال اوتیسم کودکان کمک کرد
Autism Disorder
Therapist
Effective architecture
Physical Environment Components
training center
Rehabilitation Center
2020
02
20
153
166
https://www.armanshahrjournal.com/article_102372_80057124d5ee4d06e7f9907d423474f5.pdf
Armanshahr Architecture & Urban Development
Quarterly Publication
2008-5079
2008-5079
1398
12
29
تحلیل رفتار حرارتی پوسته خارجی_ نمایی ساختمان با مصالح و تکنولوژیهای اجرای سنتی و نوین با هدف بهینهسازی مصرف انرژی، مورد مطالعاتی: ساختمانهای مسکونی شهر مشهد
سید مهدی
مداحی
مهسا
عباسی
صرفهجویی در مصرف انرژی یکی از چالشهای مهم جهان است. در سالهای اخیر، نگرانیهای زیادی در خصوص تبعات زیستمحیطی مصرف انرژی ایجاد شده است. در کشور ما، بخش ساختمان حدود 40 درصد از کل مصرف انرژی را به خود اختصاص میدهد. پوسته ساختمان بهعنوان واسطه اصلی بین فضای بیرون و درون نقش اساسی در کنترل شرایط محیطی ایفا میکند. این پژوهش به بررسی رفتار حرارتی جدارههای خارجی ساختمان در شهر مشهد میپردازد. روش تحقیق در این پژوهش ترکیبی بوده و از طریق مطالعات میدانی جدارههای خارجی رایج در ساختمانهای شهر مشهد شناسایی شده و در نرمافزار دیزاین بیلدر شبیهسازی شده است، همچنین تعدادی از جدارههای خارجی جدید که زمینه اجرای آنها در شهر مشهد محدود است نیز مورد بررسی قرار گرفتهاند. نتایج نشان میدهد که ضعیفترین دیوار از نظر پاسخدهی حرارتی در بین دیوارهای خارجی رایج در شهر مشهدHCB1 (دیوار با بلوک سفالی 15 سانتیمتری) و بهینهترین دیوار از نظر صرفهجویی انرژی حرارتی A2 (دیوار با بلوک ACC 10 سانتیمتری و عایق پلی استایرن) میباشد که با استفاده از این دیوار به میزان 50 درصد در بار کل و 73 درصد در اتلافات دیوار صرفهجویی میشود، البته دیوار L2 (دیوار با بلوک لیکا 10 سانتیمتری و عایق پلی استایرن) در فصول سرد سال عملکرد بهتری دارد و به دلیل ضریب پذیرندگی1 بالاتر مانع خروج گرمای داخل به بیرون میشود، در نتیجه انرژی که برای تأمین گرمایش ساختمان لازم است نسبت به بقیه دیوارها کمتر است، همچنین در مورد اجرای سیستم نمای خشک هر کدام از دیوارها مشاهده میشود که با اجرای نمای خشک از بار کل و اتلافات حرارتی دیوار کاسته میشود
Thermal Comfort
Energy Saving
external walls
Building Shell
Mashhad City
2020
02
20
167
183
https://www.armanshahrjournal.com/article_102374_7a603b14fd8162665db3d8e4f800d8d5.pdf
Armanshahr Architecture & Urban Development
Quarterly Publication
2008-5079
2008-5079
1398
12
29
بازشناسی ارزشهای معماری ایرانی مؤثر بر طراحی هتلهای تجاری از منظر گردشگران خارجی
آرزو
مرادی
حسین
باقری
هومن
ملایری
در سالهای اخیر شاهد رشد گردشگری تجاری هستیم که این موضوع نیازمند تأمین زیرساختهای محیطی بهخصوص توسعه هتلهای تجاری است. اما در معماری هتلهای موجود کمتر به هویت ایرانی هتل در جذب گردشگر توجه شده است. این در حالی است که معماری سنتی ایران بهعنوان یکی از با ارزشترین میراثهای فرهنگ جهانی، این قابلیت را دارد که در طراحی هتلهای تجاری موردتوجه قرار گیرد تا موجب افزایش حضور گردشگران و تعاملات اقتصادی و فرهنگی شود. هدف از این پژوهش، معرفی ارزشهای کالبدی معماری ایرانی در جهت هویت بخشی به محیط هتلهای تجاری است. از روش کمی در این تحقیق استفادهشده است بدین ترتیب که در ابتدا برای یافتن ارزشهای کالبدی معماری ایرانی، به مطالعه تحقیقات معتبر در این حوزه پرداخته شد. در مرحله بعد با همکاری پنج متخصص در حوزه معماری ایرانی، پرسشنامهای با 29 مؤلفه و ضریب آلفای کرونباخ 86/0 در پنج بخش (کاربری، بافت شهری، ترکیب رنگ، مصالح و دورههای تاریخی) طراحی شد. از آنجاییکه اطلاعات دقیقی در مورد جامعه آماری وجود نداشت، از روش تعیین حجم نمونه جامعه نامعلوم استفاده شد و در نهایت بهمنظور نگرشسنجی از گردشگران خارجی مقیم هتلهای شهر تهران، 201 پرسشنامه توزیع و برای تحلیل آن از نرمافزار SPSS استفاده شد. تحلیل نتایج تحقیق نشان میدهد که به ترتیب نقوش هندسی (استفادهشده در مصالح و پوشش سقف)، حس مکان و رنگ ارزشهای هویتبخش معماری ایرانی از منظر گردشگران خارجی هستند. همچنین گردشگران به فضاهای رنگین با نقوش هندسی و با قرابت به ویژگیهای کالبدی دورههای تاریخی قاجاریه، صفویه و هخامنشی گرایش دارند. بنابراین بهرهگیری از ارزشهای کالبدی منتخب گردشگران خارجی میتواند در طراحی محیط هتلهای تجاری موردتوجه قرار گیرد
Iranian architecture
physical values
Foreign Tourists
commercial hotels
2020
02
20
185
197
https://www.armanshahrjournal.com/article_102375_cb207548cbbcb69c172b207ca88866ee.pdf
Armanshahr Architecture & Urban Development
Quarterly Publication
2008-5079
2008-5079
1398
12
29
آموزش همزمان و ترکیبی دروس پایه معماری، عامل موثر بر ارتقاء انگیزش تحصیلی دانشجویان، مورد مطالعاتی: محتوای درس هندسه کاربردی
بابک
مطیعی
فاطمه
مهدی زاده سراج
قادر
بایزیدی
با توجه به آموزش متفرقه و پراکنده دروس پیشنیاز طراحی در رشته معماری و عدم هماهنگی اساتید با یکدیگر و انتخاب سلیقهای نوع تمرینهای دروس پیش نیاز طراحی، شاهد مشکلاتی در فرآیند طراحی معماری میباشیم، که نتیجه آن بیانگیزگی در دانشجویان میباشد. انگیزش از جمله مفاهیم رایج در مسائل آموزشی است. وقتی در سیستم آموزشی مشکلاتی همچون افت تحصیلی رخ میدهد، از انگیزه یادگیرنده بهعنوان یکی از علل مهم آن یاد میشود. از سال 1378 با تغییر مقطع از کارشناسیارشد پیوسته به کارشناسی پیوسته، وضعیت آموزش معماری دستخوش دگرگونیهایی گردید و درس ترکیب یک به درسهایی مانند: هندسه کاربردی، کارگاه مصالح ساخت و درک و بیان محیط تفکیک شد. هدف از این مقاله، بررسی تأثیر روشهای تدریس آتلیهای (ترکیبی و تفکیکی) بر میزان انگیزه تحصیلی دانشجویان معماری میباشد. در این پژوهش، از روش ترکیبی بهره گرفته شد. بدین صورت که تمرین آموزش ترسیم پلان و مقطع پله دو طرفه در درس هندسه کاربردی، با دو شیوه ترکیبی (آموزش همزمان دروس پایه) و تفکیکی (آموزش مستقل دروس پایه) در نظر گرفته شد، جامعه آماری در این پژوهش، دو گروه 18 نفری از دانشجویان نیمسال اول دانشگاه آزاد ارومیه بوده و برای گردآوری اطلاعات کمی از پرسشنامه استاندارد انگیزش تحصیلی دانشجویان والرند، استفاده شد و گردآوری دادههای کیفی از طریق مشاهده آثار دانشجویان و مصاحبه با دانشجویان و اساتید معماری انجام شد. تجزیه تحلیل دادههای کمی از طریق آزمون T دو نمونهای مستقل و تجزیه و تحلیل دادههای کیفی مبتنی بر نظریه زمینهای بوده و در نهایت نوعی فرااستنباط صورت میگیرد. نتایج بحث حاکی از این است که آموزش دروس پایه از جمله درس هندسه کاربردی در رشته معماری با استفاده از روش ترکیبی و همزمان باعث افزایش علاقهمندی و ارتقاء انگیزه درونی و بیرونی دانشجویان معماری شده و در نتیجه کیفیت آموزش ارتقاء مییابد
architecture education
Basic courses
Practical Geometry
Academic motivation
Simultaneous Teaching
2020
02
20
199
210
https://www.armanshahrjournal.com/article_102376_b3e1fb30255cf6847f9092c868895363.pdf
Armanshahr Architecture & Urban Development
Quarterly Publication
2008-5079
2008-5079
1398
12
29
سنجش مؤلفههای اجتماعپذیری تالار شهر، مورد مطالعاتی: اردبیل
جواد
جوان مجیدی
ملکا
نگاری
در جوامع توسعهیافته با توجه به تعریف مفهوم شهروندی، شهروندان در نحوه اداره امور شهر دخالت تام دارند. در چنین جوامعی به علت وجود نهادهای مردمی و بسط دموکراسى شهرى، فضاها و بناهای عمومى واجد خصیصهاى بنیادى در جهت ایجاد ارتباطات اجتماعی و مشارکت شهروندی میباشند. تالار شهر که در تمام دنیا بهعنوان یکی از مردممدارترین ساختمانهای عمومی شهر از شأن و منزلتی والا برخوردار است، مکانی برای انجام تمامی امور اجتماعی شهر بوده و خانه نمادین شهروندان به شمار میآید. از مهمترین ویژگیهای تالار شهر اجتماعپذیری آن برای تمام اقشار و گروههای اجتماعی است. هدف این پژوهش شناخت مؤلفههای اجتماعپذیری در تالار شهر است. در این پژوهش فرض بر این است که تالار شهر در شهر اردبیل باعث افزایش مشارکت شهروندان و در نتیجه اجتماعپذیری شهر اردبیل میشود. در این راستا این پرسشها مطرح میشود: مؤلفههای اجتماعپذیری تالار شهر چیست؟ جهت پاسخگویی به هدف بیان شده ابتدا مفهوم تالار شهر، فضاهای عمومی، اجتماعپذیری، ویژگیهای کالبدی و عمومی فضاهای اجتماعپذیر و بعد بستر طرح مورد مطالعه قرار گرفته و بر اساس مطالعات صورت گرفته مؤلفههای کالبدی، فعالیتی و ادراکی معنایی تدوین شده است. و بر اساس مؤلفههای بهدست آمده پرسشنامهای طراحی شده است و نتایج حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرمافزار SPSS که در راستای سنجش مؤلفهها و پاسخگویی به فرضیه و سؤالات تحقیق بوده بهدست آمده است. نتایج حاصل نشان میدهد خوانایی و رؤیتپذیری، شاخص بودن تالار شهر، ورودی دعوت کننده، وجود فضاهای شفاف، ایجاد فضاهای تجمعی و گردهمایی، برگزاری جشنها و مراسم ملی و مذهبی، وجود کارکرد فرهنگی، ایجاد هویت و داشتن خاطرهجمعی، از مؤلفههای مهم اجتماعپذیری تالار شهر است
City Hall
Sociopetality
Social Sustainability
Public Participation
Ardabil
2020
02
20
211
229
https://www.armanshahrjournal.com/article_102377_7ee56ef50bcce0a82a265d2040af05ad.pdf
Armanshahr Architecture & Urban Development
Quarterly Publication
2008-5079
2008-5079
1398
12
29
الگوشناسی مکانیابی کاربریهای جانبی مساجد منطقهای (با توجه به میزان سازگاری کاربریهای جانبی با کاربری عبادی)
پریسا
یمانی
عبدالحمید
نقره کار
مهدی
حمزه نژاد
مشخصکردن فضاها و جاگذاری آنها در پلان، از مهمترین گامهای طراحی معماری بناهاست. هر دیدگاهی در رابطه با انتخاب کاربریها و مشخصکردن محل استقرار آنها در پلان، میتواند منجر به طراحی معماری خاصی شود. هدف از این مقاله یافتن الگوهای مختلف جاگذاری کاربریهای جانبی در مساجد منطقهای است. این الگوها از دیدگاههای مختلف خبرگان معماری مسجد استخراج خواهد شد. جهت دستیابی به این هدف کاربریهای جانبی مساجد با مقیاس منطقهای مشخص شدند. از آنجا که این الگوشناسی با توجه به میزان سازگاری هر کاربری با کاربری عبادی میباشد، ابتدا معیارهای سازگاری هر کاربری با کاربری عبادی با روش تحلیل محتوای فتاوای مراجع تقلید مشخص شد، بر این مبنا پرسشنامه بسته پاسخی طراحی و به جامعه آماری شامل دو گروه از خبرگان مذهبی و معماری ارایه شد. جهت جمعبندی و تحلیل پرسشنامهها، با مدل تصمیمگیری تاپسیس درجه سازگاری کاربریها اولویتبندی شد. بر این مبنا معیارهای سازگاری هر کاربری با کاربری عبادی، شامل عدم منافات با شأن مسجد و عدم ایجاد مزاحمت برای نمازگزاران میباشند و با توجه به این معیارها، کاربریهای جانبی مساجد به چهار دسته بسیار سازگار، سازگار، کمی سازگار و ناسازگار با کاربری عبادی دستهبندی شدند. سپس جهت مشخص شدن نظر متخصصین در رابطه با جاگذاری فضای هر کاربری، پرسشنامه بسته پاسخی طراحی و به جامعه آماری شامل 25 نفر از متخصصین طراحی معماری مساجد، ارایه شد. جوابهای بهدست آمده با استفاده از آزمون آماری خی دو تحلیل شد. نتایج نشانمیدهد مساجد منطقهای را میتوان در سه الگوی مسجد خدمت گزار، مسجد نیایشی و مسجد اجتماعی- عبادی طبقهبندی کرد که با توجه به تحلیل نوع رابطه مکانیابی با درجات سازگاری، الگوی مطلوب در برنامهدهی و طراحی معماری الگوی مسجد اجتماعی- عبادی است
Regional Mosque
Religious Use
Lateral Uses of the Mosque
Locating the Uses
compatibility
2020
02
20
229
240
https://www.armanshahrjournal.com/article_103360_289700affd77e6791be9423d9b745e18.pdf
Armanshahr Architecture & Urban Development
Quarterly Publication
2008-5079
2008-5079
1398
12
29
بررسی تطبیقی میزان خاطرهانگیزی فضاهای شهری با استفاده از الگوهای نشانهشناختی، مورد مطالعاتی: میدانهای آزادی و حسن آباد
نسیم
حسنی میانرودی
حمید
ماجدی
زهرا سادات سعیده
زرآبادی
یوسفعلی
زیاری
فضاهای شهری، سرشار از خاطراتی است که در ذهن ساکنان و همچنین مراجعان همیشه ماندنی هستند. خاطراتی که گاه فردیاند و گاه، جمعی و در میان همه شهروندان و اعضای جامعه، مشترک هستند. وقایع در شهر خاطرات را میسازند و خاطرات، زندگی میآفرینند، فضاهای خاطرهسازی که قبلاً در شهرهای ما وجود داشتهاند به دست فراموشی سپرده شده و یا تنزل کیفیت یافتهاند، و با کاهش بسترهای مناسب برای رویداد وقایع شهری و تعاملات اجتماعی، از هیجانات تعلقزای شهروندان به محیط کاسته شده است. آنچه فضاهای شهری را مستعد خاطرهانگیزی میکند، مصادیق عینی و ذهنی الگوهای نشانهشناختی است. امروزه نشانهها 1، در فضاهای شهری کمرنگ شدهاند و این موضوع مقدمهای بر خاطرهزدایی از فضاهای شهری شده است، از این رو نشانهها بهعنوان ابزاری با اهمیت جهت تداوم و انتقال خاطرات جمعی2 محسوب میشوند. در این راستا هدف پژوهش، ارزیابی خاطرهانگیزی فضاهای شهری، استخراج مؤلفههای دخیل در شکلگیری حس خاطرهجمعی فضاهای شهری با رویکرد نشانهشناسی، از طریق شیوه انتظام سنجهها به منظور بررسی تطبیقی میزان خاطرهانگیزی فضاهای شهری است. تحلیل محتوا و استدلال قیاسی روش اصلی در ایجاد پایههای فکری تحقیق است، به منظور تحلیلهای آماری از روش تحلیل عاملی تأییدی در نرمافزار لیزرل بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که اگرچه در حال حاضر رمزگانهای ادراکی3 و اجتماعی4 و معنایی5 (مؤلفههای ادراکی- ذهنی و اجتماعی و زمانی) حس خاطرهجمعی، در فضای شهری میدان حسنآباد و میدان آزادی بیشترین تأثیر را در خاطرهانگیزی ایفا میکنند. میدان آزادی رمزگانهای ادراکی و در میدان حسنآباد رمزگانهای اجتماعی بالاترین اثر را دارند که با توجه به خصلتهای فضایی این دو فضا (رمزگانهای منطقی) قابل توجیه است
Collective Memory
Semiotics
perceptual codes and social codes
Confirmatory Factor Analysis
2020
02
20
241
255
https://www.armanshahrjournal.com/article_103363_3979d73c43239b3b1aff7c1b1df03377.pdf
Armanshahr Architecture & Urban Development
Quarterly Publication
2008-5079
2008-5079
1398
12
29
تحلیل تجربی رابطه شاخصهای فرم شهر با امنیت ادراکی ساکنان، مورد مطالعاتی: شهر شیراز
خلیل
حاجی پور
سیدمجتبی
فخراحمد
علی
سلطانی
سهند
لطفی
در بسیاری از شهرهای امروزی، محلات شهری با معضلات اجتماعی گوناگونی مواجه هستند که از مهمترین آنها میتوان از فقدان امنیت اجتماعی نام برد. این مسئله از یک سو با ویژگیهای اجتماعی و جمعیتی مرتبط بوده و از سوی دیگر، در ارتباطی انکارناپذیر با مکان قرار دارد. مطالعه بر روی مفاهیم مرتبط با جرم و جنایت در محیط شهری، غالباً در ذیل شاخهای از علم جرمشناسی به نام جرمشناسی محیطی انجام میشود. در این حوزه با شناسایی روابط میان فرم شهر و امنیت محلات، تأثیر محیط پیرامونی بر میزان وقوع جرم مورد بررسی قرار میگیرد. هدف این مقاله، بررسی روابط میان تراکم و اختلاط کاربری، بهعنوان اصلیترین شاخصهای فرم شهری، با میزان امنیت ادراکی ساکنان در مقیاس بلوک شهری در محلات شهر شیراز است. دادههای این مطالعه از نتایج سرشماری نفوس و مسکن 1390، لایههای اطلاعات جغرافیایی و پرسشنامههای ساکنان گردآوری شده و سنجش شاخصها از نوع کمی میباشد. شاخص امنیت ادراکی ساکنان بر اساس پنج متغیر: ترس از وقوع جرم، تجربه وقوع جرم، همسایگان قابل اعتماد، همبستگی اجتماعی و ناهنجاریها، تعریف و مورد سنجش قرار میگیرد. بر اساس نتایج تحلیل واریانس یکطرفه، در متغیرهای ترس از وقوع جرم و تجربه وقوع جرم، تفاوت معناداری میان بلوکهایی که در دورههای مختلف زمانی (قبل از سال 1345، بین 1345 تا 1368 و بعد از آن) شکل گرفتهاند وجود دارد. بدین صورت که در پهنه توسعه جدید میانگین این دو متغیر پایینتر از سایر نواحی میباشد. تحلیل روابط میان متغیرها بر اساس آزمون همبستگی پیرسون نیز نشان میدهد تجربه وقوع جرم با تراکم ساختمانی رابطه معکوس و با تراکم جمعیتی رابطه مستقیم دارد. همچنین وجود نسبت بیشتری از کاربریهای غیرمسکونی در میان بلوکهای مورد مطالعه، ارتباط مستقیمی با تجربه وقوع جرم و ترس از وقوع جرم در میان ساکنان را بیان میکند
Urban Form
Perceived Security
Environmental criminology
Urban block
2020
02
20
257
271
https://www.armanshahrjournal.com/article_102358_cc610b28499da2fe75869ec69ce38f08.pdf
Armanshahr Architecture & Urban Development
Quarterly Publication
2008-5079
2008-5079
1398
12
29
چارچوب تحلیل ظرفیت کلانشهری در راستای دستیابی به توسعه دانشبنیان، مورد مطالعاتی: کلانشهر تهران
سحر
ندایی طوسی
برهان
امجدی نیا
جهان در واپسین دهههای قرنبیستم، ناشی از پیشرفتهای علمی و ظهور الگوواره نوین مبتنی بر فنآوریهای اطلاعاتی و ارتباطی، وارد فرآیند گذار ساختاری شدهاست. ظهور جامعه شبکهای و پدیده اقتصاد دانشبنیان، که به اهمیت اقتصادی تولید، تجاریسازی و استفاده از دانش مربوط میشود، چشمانداز نوینی تحت عنوان «توسعه دانشبنیانشهری» را پیشروی برنامهریزی و توسعه شهری گشودهاست. از بارزترین ویژگی این گذار میتوان به تغییر نقش شهرها و کلانشهرهای رقابتپذیر در راستای ایفای نقش دانشی در اقتصاد جهانی اشاره کرد. این گرایش جدید، در کنار تحولات سالهای اخیر در سیاستهای کلان ایران، کلانشهرهای کشور و بهویژه تهران را نیز ناگریز از گذار به سوی اقتصاد دانشبنیان کرده است. در اینراستا، و از آنجا که تشخیص وضعیت و ظرفیتسنجی توان کلانشهرها در راستای تحقق هر هدفی نخستین و اصلیترین گام در فرآیند برنامهریزی به شمارمیرود، پژوهش حاضر بر آن است تا با شناسایی و تحلیل ظرفیت توسعه دانشبنیان کلانشهر تهران و در نهایت ارائه مدلتوسعه دانشبنیان، کلانشهر را در راستای ارتقاء رقابتپذیری یاری کند. بهمنظور ظرفیتسنجی توسعهدانشبنیان کلانشهر تهران، در مرحله نخست با استفاده از تحلیل قیاسی، ظرفیت توسعهدانشبنیان کلانشهر تهران در مقایسه با 14 کلانشهر دیگر کشور از نظر دروندادها و بروندادهای توسعه دانشبنیان شهری مورد بررسی قرار گرفته است. برونداد این تحلیل تفاوت قابلتوجهی را میان میزان دانشبنیانی و سطح قابلیتهای توسعهدانشبنیان کلانشهر تهران با سایر کلانشهرهای کشور نشان میدهد. سپس ظرفیت درونی کلانشهر تهران جهت دستیابی به توسعه دانشبنیان از طریق مقایسه پیشنهادهای موجود در طرح راهبردی- ساختاری تهران با راهبردهای مورد استفاده در جهان سنجیده شده است. در نهایت نیز به منظور تبیین چرایی توسعهدانشبنیان کلانشهرهای کشور از مدل تحلیل مسیر استفاده شدهاست. آزمون مدل نظری پیشنهادی پژوهش، که در نهایت منجر به ارائه مدل تجربی توسعه دانشبنیان کلانشهرهای ایران شد، مؤید اثرگذاری سه درونداد اصلی سرمایه علمی-پژوهشی، سرمایه پشتیبان و سرمایه عمومی شهر دانش بر توسعه دانشبنیان کلانشهری ایران است
Knowledge-based Urban Development
Capacity Assessment
Science-Research Capital
Public Capital Of Knowledge City
Tehran Metropolis
2020
02
20
273
296
https://www.armanshahrjournal.com/article_103364_784e1c69152e0e3817992716393e1060.pdf