معرفی کتاب "فهمِ شهرها"


عنوان مقاله [English]

معرفی کتاب "فهمِ شهرها"

کتاب "فهم شهرها"، آخرین دستاورد تحقیقاتی الکساندر کاتبرت، بی گمان، کتابی پیچیده، چا لش انگیز و مسأله زا است. کتاب با ایجاد پیوندی دیالکتیکی، پویا و زنده میان نظریه و عمل در طراحی شهری هدفی جُز واسازیِ  این علم را در سَر نمی پروراند، تا از این رَه در آستانه هزاره جدید حیاتی نو را بدان ارزانی دارد. کاتبرت در این کتاب با مددجویی از اقتصاد سیاسی فضا، به عنوان نقطه کانونی اندیشه اش در تمامی این سا ل ها، قرائت های رایج و بابِ روز طراحی شهری را به چالش می کشد و یک چارچوب مفهومیِ جایگزین، کارآمد و در عین حال عملی را پیشنهاد می کند. او در "فهمِ شهرها " نه در پِی معرفی نظریه ای دیگر در طراحی شهری، که در مقابل، در جستجوی داربستی مفهومی و عقلانی برای آن چیزی است که خود "طراحی شهری جدید" می نامد؛ داربستی که خود بر دو چیز استوار است: نخست بر انگاره کلیدی "دگررسانی"- مفهومی که نخست بار از سوی میشل دُ سِرتو طرح شد- و دوم بر چارچوب پیشنهادی دو کتاب پیشین اش "طراحی شهرها" و "فرم شهرها". در نگاهی جزئی تر، "فهم شهرها" نقطه پایانی طرحی تحقیقاتی است که در سال 2001 آغاز شده بود. مأموریت اصلی، به زعم کاتبرت، آماده کردن سه کتاب، یا به تعبیر دقیق تر، سه جلد از کتابی واحد بود تا ارائه گر خصوصیات بارز فرآیند خلاقه ای باشد که طراحی شهری نام دارد. جلد نخست، "طراحی شهرها" (2003)، با اتخاذ موضعی فلسفی در جستجوی چارچوبی برای دانش طراحی شهری بود. این کتاب مشتمل بر برخی از متون کلیدی طراحی شهری بود، لیکن با یک تفاوت مهم: هدف )به زعم کاتبرت(، بر خلاف عرف رایج، صرفا جمع آوری و گزینش انبوهی مقاله که هر یک ساز خود را کوک کنند و مسیر خود را بروند، نبود؛ بلکه در مقابل، همگی این مقاله ها در حمایت از مدلی نظری انتخاب شده بودند؛ مدلی که جهت گیری اصلی اش متوجه اقتصاد سیاسی فضا بود. هدف اصلی، به تعبیر کاتبرت، چیزی نبود جُز طرحِ نقدی نسبت به جریانات غالب طراحی شهری و برانگیختن نیازی برای تغییر. "طراحی شهرها "، در شکل کلی خود، به دنبال یافتن قاعده ای درگیرانه تر و عمیق تر برای طراحی شهری بود؛ قاعده ای که درون علوم اجتماعی به طور عام، و )درون( اقتصاد سیاسی فضا به طور خاص جای گیرد. کتاب دوم، "فرم شهرها" (2006)، متنی است که به بررسی موضوعات نظری غالب طراحی شهری از منظر ده مؤلفه ی تمایزبخش )شامل: نظریه، تاریخ، فلسفه، سیاست، فرهنگ، جنسیت، محیط، زیبایی شناسی، گونه شناسی، و کاربرد شناسی ( می پردازد. کتاب سوم، "فهم شهرها" (2011)، کتابی است دربار ه روش، یا دقیق تر، فراروش ها. هر سه کتاب، در منظری کلی، سودای آن رادارند که از طریق فراهم آوردن چارچوبی جامع فهمِ امروزینِ ما را نسبت به طراحی شهری وسعت دهند، و در سطحی فراتر هویتی نو و تازه را به این رشته ارزانی دارند. کاتبرت، در تمامی لحظات و لمحات این سه کتاب، معتقد است که دو چیز باید از حافظه جمعی ما زدوده شود: نخست این ایده کلیشه ای و گریزناپذیر که شهر چیزی نیست جُز ساختمانی عظیم، و دوم باور به این که همه آن چه که ما امروز بدان نیاز داریم تنها در تولید و بازتولید مجموعه ای دیگر از دستورالعمل ها و شیوه نامه های جدید برای طراحی شهری خلاصه می-شود. "فهم شهرها" با بسط چارچوب نظری مطروحه در "طراحی شهرها" و کار بر روی دلالت های جز ءنگرانه ی "فرم شهرها" مسیرِ خود را به سوی معرفت شناسی پِی می گیرد، و بدین ترتیب پرسشِ "به چه چیزی می باید فکر کنیم؟" را به "چطور می باید به چیزی فکر کنیم؟" بدل می نماید. این کتاب هرگز خود را درگیر این نمی کند که در خصوص پروژه های طراحی شهری چه کاری از دست مان برمی آید؟؛ در مقابل، به این می پردازد که چطور باید به آن چه که می خواهیم انجام دهیم، فکر کنیم؟. کاتبرت، پیش از هر چیز، به دنبال آن است که به جای پرداختن به استراتژی های معمولی که در راه اندازی پروژه ها به کار می آیند، آن دسته از فراروش هایی را تبیین نماید که به تفکر ما نظم می بخشند. این فراروش ها دقیقا معرّف همان فرآیندهایی هستند که میشل دُ سِرتو از آن ها با عنوان "دگررسانی" یاد می کند. به زعم کاتبرت، روش های مطروحه در طراحی شهری، تا هنوز، عمیقا با عقلانیت باوری در پیوند هستند، و تک بُعدی نگریستن، سلسله مراتبی دیدن و مدل-سازی جُزء لاینفک آن ها محسوب می شود. از این رو، "طراحی شهری جدید" باید زمینه ای را اختیار کند که منبعث از علوم اجتماعی، خاصه اقتصاد سیاسی فضا باشد؛ زمینه ای که در تقابلی جدی با جایگاه عقل محورِ روش های رایج طراحی شهری قرار داشته باشد .کاتبرت در "فهم شهرها" بر این باور است که طراحی شهری، فارغ از این که یک حرفه ی مشخص است یا یک شاخه علمی تعریف پذیر، نمی تواند بدون ارتباط مستقیم با علوم، مشخصاً علوم طبیعی، علوم اجتماعی و جامعه شناسی شهری معنا یابد. در حالی که علوم طبیعی کارکردگرایی را در قالب فرآیندها، روش های کمّی و بی طرفی سیاسی برای طراحی شهری به ارمغان می آورند، علوم اجتماعی گونه ای مشروعیت را بر مبنای توجه به محتوا و روش های کیفی ]به طراحی شهری[ ارزانی می دارند. جامعه شناسی شهری، در این میان، این دو را در قالب یک حیطه ی معیّن مطالعاتی که تا پیش از این وجود نداشته است، گردهم می آورد. نگرش و موضع کاتبرت نسبت به طراحی شهری را می توان به گونه ای صریح و روشن در پنج اصل ذیل تحت عنوان قواعد پیشنهادی کاتبرت در طرح تحقیقاتی سه گانه اش جستجو کرد:

•جریانات غالب و رایج در طراحی شهریِ امروز خود-ارجاع هستند؛ بدین معنا که نه از هیچ مرجع بیرونی ای تأثیر می پذیرند و نه به هیچ یک تعهد دارند.

•طراحی شهری باید مسیر خود را معطوف به علوم اجتماعی، به مثابه سرچشمه حقیقی اش، نماید، خاصّه جامعه شناسی شهری، جغرافیا و اقتصاد.

•طراحی شهری، اگر که می خواهد علمی باشد، باید موضوعِ حقیقی یا نظری خود را بر مبنای تحقیق و جستجو اختیار کند.

•موضوع نظریِ طراحی شهری جامعه مدنی است، حال آ نکه موضوع حقیقی آن عرصه عمومی است.

•فهمِ ما نسبت به خروجی های طراحی شهری باید تغییری معنادار را از سر بگذراند: تغییر از قِسمی وسواسِ مدرنیستی، زیباشناسانه و فرم-محور به خلق ارگانیک فرم های شهری؛ گونه ای خلق که در آن فضاها از فرآیندهای اجتماعی و اقتصادی جدایی ناپذیرند.

"فهمِ شهرها " کتابی است نه دربار ه مسائل و موضوعاتِ کلیشه ای و بارها تکرار شده طراحی شهری، و نه حتی درباره مسائل فنی، دستورالعمل ها، و راهنماهای طراحی شهری؛ که در مقابل، کتابی است در باب مفاهیم و مضامینِ عام بشری: امید، عشق، تفکر، یادمان و اسطوره، میل، مرگ، فضا، تندیس، ایدئولوژی، اسامی خیابان ها، مسیرها و سنگ فرش ها، خاطره، معماری و نهایتاً فهم. کاتبرت در این کتاب و البته به طور کلی در مجموعه ی آثارش نه تنها به واسازی انگاره های قالبی و راست کیشانه ی جریاناتِ غالب طراحی شهری پرداخته، که به نوعی از شمایلِ متفکر در مقام مؤلف نیز تصویری دیگرگون ارائه داده است؛ بدین معنا که، او با فاصله گرفتن از الگوی یک آکادمیسینِ صِرف به جای آن که با نگاهی خنثی و بی طرفانه به شرح و تبیینِ آموزه های معاصر طراحی شهری بپردازد، بر عکس، عینکی نقادانه به چشم می زند و با لحنی بیش وکم جدلی و در عین حال علمی به نقد و تحلیل نظریه پردازان و جریانات معاصر شهرسازی می پردازد. کاتبرت تعارفاتِ متعارف علمی را به کناری نهاده و به اقتضای بحث، به نقد و بررسیِ کتب و پژوهش های همکارانِ امروز و دیروز خود از مامفورد گرفته تا موهولی ناگی و کالین رو می پردازد. حاصل امّا کتابی است جذاب و پُرکشش، که در عین علمی بودن، قابلیت طرح و بسط در عرصه ی عمومی و در میان دانشجویان و پژوهشگران دیگر حوزه ها را نیز داراست. "فهمِ شهرها" به عنوان واپسین مجلّد طرح تحقیقاتیِ سه گانه ی کاتبرت امکان ظهور زمین های نو و تازه را در طراحی شهری فراهم می آورد. نظریه های پیشین و مفاهیم جدید، همه و همه، در این کتاب، و به تعبیر دقیق تر در این سه گانه، در هم می آمیزند و خوانشی نو از طراحی شهری حاصل می شود.